خوزنیوز - حسین حمادی/ سالهاست هوای اهواز و برخی شهرهای خوزستان در فهرست آلودهترین نقاط کشور قرار دارد. در این میان، دود فلرهای نفتی و فعالیت صنایع آلاینده در حاشیه یا حتی محدودهی شهری، تبدیل به نماد تلخ بیتدبیری و انباشت تصمیمهای نیمهکاره شده است. طرحها و وعدهها کم نبودهاند؛ از جمعآوری فلرها تا انتقال صنایع، اما در عمل جز حرف و صورتجلسه، چیزی به زندگی مردم اضافه نشده است.
اکنون در دورهای تازه، استانداری بر سر کار آمده که ـ دستکم در گفتار و عملکرد اولیه ـ ابایی از تصمیمهای سخت ندارد؛ حتی اگر به تعطیلی یا توقف موقت برخی فعالیتها منجر شود. حداقل یادمان نمی رود که چه روزهایی با سطح آلودگی بالا بدون تعطیلی سپری شد. اما باید پذیرفت که انتقال صنایع آلاینده یا جمعآوری فلرها پروژهای ساده و کوتاهمدت نیست. این کار نه در حد یک دستور اداری، بلکه نیازمند سرمایهگذاری سنگین، هماهنگی ملی و تغییرات فنی در زیرساختهاست.
در چنین شرایطی، نقد منصفانه جای خود را دارد، اما بیانصافی و یأسپراکنی خیر. جامعه دانشگاهی، نخبگان و فعالان علمی و مدنی استان باید نقش تاریخی خود را فراموش نکنند. *اگر امروز تنها به طعنه و ناله بسنده کنیم، فردا هم در همان چرخهی تکرارِ بیعملگی خواهیم ماند*.
دانشگاهها میتوانند به جای صرفاً انتقاد، بازوی علمی و مشورتی استانداری و وزارت نفت باشند؛ در طراحی فناوریهای نو برای جمعآوری گازهای همراه، پایش زیستمحیطی و حتی ارائهی طرحهای اقتصادی برای استفاده از گازهای مشعل در تولید برق یا سوخت پاک.
اگر قرار است تغییری واقعی رقم بخورد، باید نقد و همکاری در کنار هم باشند. امروز زمان آن است که دانشگاه، رسانه و مدیریت اجرایی به جای تقابل، به گفتوگو و اقدام مشترک برسند. *خوزستان دیگر تاب وعده و شعار ندارد*.
* عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز